همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
شب هفتصد و دهم ۷۱۰
حکایت احمد دنف و حسن شومان با دلیلهی محتاله و دخترش
حکایت دلیله محتاله و علی زیبق
به سرزمینی برسید که در آنجا بیشه و شیری بود که هر وقت قافله بدان مکان میرسید قرعه میانداختند، قرعه به نام هر کس که برمیآمد او را پیش شیر انداخته خلاص میشدند.
از بهر چه از گربه صحرایی هراسانید؟
و در این شب دوباره احمد لقیط، کودک شب ۶۹۸ وارد داستان میشود و باز در شب ۷۱۸ هم او را خواهیم دید.
تصویر را تصور کن!
بینخطهای هر خبر و هر داستان را ببین و تصور کن و بشنو
به روالهای ناروایی که هنوز از پسِ قرنها برقرار مانده بیندیش!
هزار و یک شب
ترجمهی عبداللطیف تسوجی تبریزی
قصّهگو #شهرزادفتوحی
تنظیم #مجتبی_میرسمیعی
باشد که قصّه، چترِ باران غصّهها شود
باشد که قصّه، صدفِ آرامشی باشد
در دریاهای توفانی این جهان
هنر و زندگی شهرزاد
در یوتیوب بشنوید
🔆 https://www.youtube.com/playlist?list=PLPpgSsdZeHm0DKO5jWxbXXmC-FelHleB0
#هزارویکشب #هزار_و_یک_شب
Shahrzad Art&Life
مشتاق پیشنهاد و نقد و نظر شما هستم:
🕯️
اولین نفر کامنت بزار
همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
داستان کوتاه
«قفسهٔ بایگانی»
...
سفرنامهی حاجیمهندس
(سفرنامهی فرش) ...
همراهشو
بنیوش
همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
سفرنامهی حاجیمهندس(سفرن...
همراهشو
بنیوش
همراهشو
بنیوش
همراهشو
بنیوش
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است